۴۰ روز گذشت

دفتر روزگار ،۴۰ ورق خورد تا رسیدیم به نقطه ای که هستیم.........

و اما........چه تلخ بود این روزها.......

روزهای نبودنش.......

چه اشکهایی که در نبود او ریخته شد........

چه امیدهایی که با رفتنش نا امید گشت........

چه دلهایی که با ترک دیار زندگانی، شکسته شد...........

و چه تنها ماندند کسانی که تنها دلخوشی زندگیشان، وجود نازنین او بود........

۴۰ روز  با همه خاطرات غمبارش گذشت......

وحید تبدیل به خاک شد.......

و رفت تا در گوشه ای از صفحه ی خاطرات، بدرخشد.....

و اما چه غریب از این دیار کوچ کرد........

 

 

گـــذشت 40 روز

   سفر سه بخش بود! تو رفتی ,من ماندم , قصه ناتمام شد , خاطره ات که تمام

نمی شود!!!

   وحـــیدملااقل قصه را تمام می کردی ,  تا هر شب ,  بی غصه بخوابم

            و هر روز ابتدای قصه بنویسم.......

             شروع............!

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:40 روز گذشت, | 18:33 | نویسنده : پــــرستو |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد

.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.

  • قالب وبلاگ
  • اس ام اس
  • گالری عکس